جامانده ام | ... |
سلام بر تو ای قرار بی قراران ، ای جائیکه نه چندان دور نردبان معراج و ترقی بودی . سلام بر تو ای نقطه تلاقی عرش با فرش . سلام بر آن نیمه شب هایت ، سلام بر آن فضای عارفانه و عاشقانه ای که شب زنده دارانت با ترنم زیبا و ملکوتی الهی العفو ، می آفریدند. سلام بر نماز شب هایی که در سنگرهای آسمانی تو آغاز میشد و در بهشت خاتمه می یافت. و باز سلام بر تو ای شلمچه ، ای جبهه عاشقان ، ای تمامیت عرشیان ، شلمچه تو مانند موج خاموش و درهم شکسته می مانی . به ساغری که که خالی از شهد لقاء و بند نام شهادت شده است . به دریایی که در بستر خویش آرام خفته است . شلمچه جزر و مَدّت کجا رفت ؟ هر گاه بسیجیها در تو نیستند موج شرارهایت در درون تو فرو رفته است شلمچه جا دارد امروز چفیه ام را بر سر بکشم و اشک حسرت از چشمان ملتهبم جاری کنم و فریاد بکشم… من جا مانده ام…
[شنبه 1398-12-03] [ 08:24:00 ب.ظ ] |
فرم در حال بارگذاری ...