☘به نام خدا

 دل نوشته ای زیبا از شهید عباس دانشگر شهید بیست ساله ای که عاشق ابراهیم هادی بود:

دنیا بوی خون گرفته است.ظلمت ظلم ظالم بر عالم پرده افکنده است. آه ای کودک سوری…

ای کودکان یمن و عراق و ای مسلمانان به خون کشیده شده…قدری تحمل کنید،

قدری بیشتر دوام بیاورید دستان من یارای کمک به شما را ندارد…

 دلم به اندازه تمام شما آتش می گیرد، خدایا زنده نباشم ونبینم این ظلم را پنج هزار کودک سوری در آلمان ربوده می شوند؛ به همین سادگی…

و از این اخبار دیگر برای ما طبیعی است. انگار ما هم مثل BBC وCNN که این اخبار را در ردیف عادی قرار می دهند ما هم چند ثانیه ای متأثر می شویم و دیگر هیچ…

 آی بشر…آی انسان… فأین تذهبون؟

به کجا می رویم ؟ حق زیر چکمه باطل لگد مال میشود و صدای شکستن پهلوی مادرمان هر روز شنیده می شود و صدای هلهله لشکر شمر گوشمان را از ندای هل من ناصر ارباب کر کرده است.

 

چه ستمی ،چه ظلمی بالاتر از این می توان کرد؟

مسلمانان را سر می برند، می سوزانند، تکه تکه میکنند، در انظار دوربین های جهانی و بعد مخابره می کنند!!!

آن قدر که تو می بینی اما چشمانت را عادت می دهند،

خدایا دلم تنگ است. هم جاهلم هم غافل. نه در جبهه سخت می جنگم نه در جبهه نرم. کربلای حسین (ع) تماشاچی نمی خواهد… یا حقی یا باطل…

 

راستی من کجا هستم؟

خدایا یا مرا از زمین بردار یا دست من زمین گیر را بگیر. گناه غرقمان کرده و غفلت دلمان را سیاه کرده!

نشانه اش می خواهی؟ همین بی تفاوتی است. حیوان اگر ببیند می رنجد ولی انسان به جایی می رسد که نمی رنجد.

خدایا کمکم کن. مرا آزاد کن از بند نفسیات و هوس ها.

خدایا بنده تو که باشم آزادترین مخلوق هستم.

?ابراهیم هادی?

 

 

موضوعات: آشتی با امام زمان (عج)  لینک ثابت