#چی_ شد_طلبه_ شدم؟

همیشه ازخودم می پرسیدم واقعاچرا؟برای چی؟آیابه این دنیااومدیم که بخوریم بخوابیم وازلذتهایش استفاده کنیم؟

دلم ازتاریکی هاوسیاهی های اطراف گرفته بود،خسته بودم،ازتیرهای سمی که شیطان به سویم پرتاب میکردودیگرراه فراری ازآنهانداشتم،روزبه روز بیشتردرمنجلاب فسادی که ابلیس وفرزندان ناخلفش برایم آماده کرده بودندنزدیکترمی شدم،می خواستم فرارکنم اما راه

فراری نبودوازهرطرف مرامحاصره کرده بودندوتنهاراه گریزم قرائت دعای کمیلی بود که

اتفاقی به گوشم خوردگویادرمیان ظلمت وتاریکی نورکورسوی خودنمای میکرد هرچه بیشترگوش میکردم حرم مفاهیم اش یخ وجودم رابیشترآب میکرد.

ازخودبی خودشدم یخ آب شده وجودم ازچشمانم فوران کرده بود،وقتی رسیدم به یتقلقل بین اطباقها خودم راتصورکردم که بین طبقات جهنم دررفت وآمدم موبرتنم سیخ شده بود ازاون لحظه بودکه تصمیم گرفتم هرگزبرای لذت بی بهای دنیاآخرتم رانفروشم.

من طلبه شدنم رامدیون دعای کمیلم،مدیون جمعه های منتظری که چشم به راه موعوداست

تاجهان راازظلمت تاریکی برهاند.

من طلبه شدم چون راه نجاتم راه پادگان امام زمان میدیدم  وامیددارم دست افرادی رابگیرم

که درمنجلاب گناه گرفتارشده اندوآنهارابه سمت دریچه نوروروشنای هدایت کنم.

 

موضوعات: طالب علم  لینک ثابت